نزول، در دست رس اندیشه قرار گرفتن
در دسترس قرار گرفتن چیزی که قبلا فراتر از دسترس بوده است. مثال عینی و مادی آن را در جملهی «.. أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ..» میتوان مشاهده کرد. آسمان جایی فراتر از دسترس انسان دانسته شده است که آب مورد نیاز برای کشت و آشامیدن از آنجا تامین میشود و انسان دسترسی به آن ندارد، بنا بر این نزول آب از آسمان، به معنای در دسترس قرار دادن آب برای اهل زمین است. در این جمله قید «من السماء= از آسمان» تنها برای همین مورد خاص آب و باران است و نه برای موارد دیگر. در آیات دیگری از قرآن، از نزول «چهارپایان» و نزول «لباس»[1] یاد شده است اما در این آیات قید «من السماء» ندارد.
روشن است که نزول چهارپایان به معنای این نیست که خداوند چهارپایان را یا لباس را از آسمان به زمین فرو فرستاده باشد بلکه به معنای آن است که این چیزها که شاید قبلا انسان قادر به استفاده و برخورداری از آن نبود بعدها با رشد و گسترش دانش و آگاهی، در دسترس انسان قرار گرفت و انسان توانست از آن برخوردار شود. از نگاه دینی، رشد آگاهی و دانش انسان نیز، مقولهای است که با تعلیم از سوی خداوند میسر میشود.
بنا بر این واژهی نزول، به لحاظ مادی و عینی آن، یعنی در دسترس قرار گرفتن چیزی یا چیزهایی که قبلا در دسترس انسان نبوده است. در وجه معنویِ واژهی نزول نیز همین معنا را میتوان مورد تامل قرار داد. معلم قصد دارد تاریخ ایران را به دانش آموز دورهی ابتدایی درس دهد، ناگزیر است بسیاری از مسائل پیچیدهی تاریخی را به صورتی کلی و در قالب تمثیلهای ساده بیان کند، این نوعی نزول شمرده میشود. بعدا دانش آموز خواهد فهمید که آنچه قبلا به عنوان تاریخ ایران خوانده، بسیار ابتدایی و در سطح پایین«نازل» بوده است. در این تمثیل، مفهوم «پایین» و «بالا» مفهومی فیزیکی نیست و نزول به معنای از بالا به پایین فرستادن چیزی نیست بلکه عبارت از این است که معلم، معنایی پیچیده و فراتر از ذهن و زبان را در قالب تمثیلی ساده قرار دهد، تا در دسترس اندیشهی دانش آموز ابتدایی قرار گیرد.
نزول ملائکه و روح را که در سورهی قدر آمده از همین منظر میتوان مورد تامل قرار داد. «مَلَک malak» یعنی نیرو، قوه، «ملائکه» یعنی نیروهای نادیدنی در هستی، «روح» نیز به معنای نسیم و رایحهای است که از عالم امر و از غیب، به جان و اندیشهی آدمی میرسد. سجدهی ملائک در برابر آدم نیز به معنای آن است که نیروهایی که خداوند در هستی قرار داده، رام و سر سپردهی آدم میشوند.
نزول «کتاب» را هم میتوان از همین منظر مورد تامل قرار داد، اگر «کتاب» را به عنوان هستیِ زنده و سیال و نو به نو شونده تلقی کنیم، نزول آن کتاب برای رسولان، میتواند به این معنا باشد که خداوند با نزول کتاب برای رسولان، آنان را به کلیت این هستی آگاه میگرداند. این نزول و این آگاهی میتواند در عرصهی اشراق باشد
واژهی «نزول» همچنین ارتباط تنگاتنگی با مفهوم رشد یافتن انسان دارد، نزولِ معناهای متعالی در قالب تمثیل و با زبان ساده، مانند پلههایی است که آدمی را در مراحل رشد یاری میدهد تا به سوی کمال خویش گام بردارد.
بدیهی است که هر کدام از مشتقات دیگر این واژه، در عین حال که در معنای پایه مشترک هستند اما در معنای نسبی با هم تفاوتهایی پیدا میکنند