مقالات مربوط به گسست و صورت و معنا در عشق، خلاصهای از چند سخنرانی است که حدود سالههای 1387 در تهران داشتهام، فایلهای صوتی آن در دسترس نیست، تمامی آن سخنرانیها بعدا در سه فصل به صورت نوشتاری در آمد ودر اینجا منتشر شد
------------------------------------------------------------
گسست صورت و معنا در عشق فصل اول
نقطهي عزیمتی که براي تامل در مسئلهي "عشق" بر گزیدهام، از مضامين اسطورها و ادبيات عرفاني آغاز میشود. منظورم از آوردن اصطلاح "اسطوره" نيز، افسانه نيست. بلكه بيشتر اسطورههاي معنادار آیيني را ميگویم، مانند اسطورهی آفرینش. بنا براین باید روشن باشد كه تعریف واژگان مربوط به این بحث را نيز با همين رویكرد و در این قلمرو جستجو كردهام.
گسست صورت و معنا در عشق/ فصل اول
فصل دوم
در جهان بینیِ عاشقانه، نظمي كه در این جهان برقرار شده، مطلوب و دلپسند آدمي نيست. اگر هم شاعر عاشق، گهگاه حرمتي براي اين نظم قايل شود، نه از سر شكرگذاري و سپاسگزاري، بلكه از شرح صدرو خصلت خطاپوشيِ اوست به تعبیر حافظ:
پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت -- آفرين بر نظر پاك خطا پوشش باد
گسست صورت و معنا در عشق، فصل دوم
فصل سوم
در حكايت شيخ صنعان و ديگر عاشقانههايي كه در ادبيات غنايي ما آمده است اگر چه عشقها زميني وخاكسارانه هستند و اگر چه معشوق عنصري زميني، واقعي و عيني است و صورت و معناي عشق درپيوندي با هم، حضوري قطعي دارد اما اغلب اين عشقها به پيوند زناشويي منجر نميشود. حتي به همآغوشيِ عاشق و معشوق نيز نميانجامد. بلكه پاس داشتن هجر در عاشقي گاه تا آنجا پيش می رود كه رابطهي عاشق و معشوق را به نوعي عشق ممنوع تبديل ميكند و در بسياري موارد اين عشقهاي ممنوع به تراژديِ انساني منجر ميشود. اين نوع رابطه را نهتنها در متون غنايي كهن، حتي در داستان هايي چون «داش آكل»اثر صادق هدايت، هم ميتوانيم ببينيم.
گسست صورت و معنا در عشق، فصل سوم