در باره مهندس سحابی
جنبش راه سبز(جرس) مژگان مدرس علوم:
آقای طهماسبی لطفا در ابتدا از چگونگی آشنایی خود با عزت الله سحابی صحبت بفرمایید.
طهماسبی: اولین دیدار حضوری من با مهندس در مشهد منزل یکی از دوستان بود. گمانم حدود بیست سال پیش. از آنجا که بیشترین دغدغهام پژوهشهای قرآنی بود، در همان اولین جلسه هم بحث به چند و چون روش پژوهش در قرآن کشیده شد. با توجه به اینکه مهندس سحابی به هرحال مهندس بود و مانند مرحوم مهندس بازگان فهم و درک علمی هم از امور داشت، لذا بدیهی مینمود که روش قرآن پژوهی ایشان با روشهای سنتی و منطق ارسطویی متفاوت باشد و متاثر از دانش و تحصیلات امروزی ایشان هم باشد. خوب یادم هست که در آن جلسه از نظریهی عمومی سیستمها سخن به میان آمد و برای من بسیار جالب بود که ایشان دقیقا با همین نظریهی سیستمی(به عنوان متد پژوهش) آیات خداوند را نه تنها در متن مکتوب قرآن بلکه در کتاب هستی مورد تامل قرار میدادند و آیات خداوند را در همهی امور طبیعت و زندگی انسان و تاریخ تحولات بشری مورد تحلیل قرار میدادند.
مهندس سحابی یکی از مهمترین شخصیت های سیاسی بعد از انقلاب بود که برای حل بحران ها در سی سال گذشته تلاش های فراوانی انجام داد و در این مسیر هزینه های زیادی هم پرداخت. شما عملکرد سیاسی ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟
طهماسبی: این نکته بر همه آشکار است که مهندس سحابی برای اهداف سیاسی که داشت، هیچگاه اخلاق را و صداقت را ذبح شرعی نکرد. در اینجا فکر میکنم باید به مفهوم اخلاق کمی عمیقتر نگاه کنیم. حتما میدانید که هنوز در تئوری اخلاق این اختلاف هست که چگونه میتوانیم میان اخلاق فضیلتگرا و اخلاق نتیجهگرا نوعی رابطهی مثبت بر قرار کنیم. اجازه بدهید برای روشن شدن مطلب مثالی بیاورم اگر شما برای رسیدن به یک هدف مقدس و بزرگ اجتماعی، خود را ناچار از گفتن یک دروغ ببینی، تکلیف چیست؟ آیا به خاطر آن هدف مقدس و بزرگ اجتماعی که سودش به همگان میرسد حاضری موقتا یک دروغی هم بگویی یا نه؟ اگر بگویی آری، میشود همان اخلاق نتیجهگرا، و اگر بگویی نه، میشود اخلاق فضیلتگرا.
حالا در اینجا با مردی مواجه هستیم که از یکسو دل در گرو تغییرات بزرگ اجتماعی و نیکبختی مردم این جامعه دارد و عملی که انجام میدهد طبعا برای رسیدن به آن نتیجه هم هست، از سوی دیگر عمیقا پای بند اخلاق فضیلتگرا هم هست. این روش اخلاقی در امور سیاسی و اجتماعی کاری بسیار دشوار و سهمگین است.
بسیاری از مردمان ظاهرا فرهیخته و مؤمن را سراغ داریم که برای پرهیز از آلوده شدن هیچگاه پای به میدان سیاست نمیگذارند، و به تعبیر خودشان «دنیا را به اهلش واگذاشتهاند» بسیاری کسان دیگر را سراغ داریم که ابتدا واقعا آدمهای پاک و منزهی بودند اما با ورود به میدان سیاست و عمل سیاسی، اندک اندک به دروغزنان و شعبدهبازان بزرگ تبدیل شدند. بهگمان من مهندس سحابی مانند مرحوم مهندس بازرگان، از معدود سیاست ورزانی بود که توانسته بود هم در میدان سیاست حضور داشته باشد و هم فضیلتهای اخلاقی خود را پاس بدارد، بدیهی است که با چنین رویکردی، ممکن است نتیجهی عمل سیاسی به زودی محقق نشود و بسی هزینههای سنگین برای هر عمل سیاسی باید متحمل شد که دیدیم مهندس سحابی واقعا هزینهی این رفتار و منش اخلاق سیاسی خود را پرداخت نمود.
حضور جمعیت زیادی در تشیع جنازه مهندس سحابی علی رغم فضای امنیتی نشانگر آن بود که یک عمر تلاش مهندس برای آزادی و سربلندی ایران از چشم افکار عمومی پنهان نمانده است. آیا آمیختگی اخلاق و سیاست در رفتار و منش مهندس سحابی یکی از دلایل محبوبیت ایشان در بین مردم است؟ اساسا به نظر جنابعالی برجسته ترین خصوصیات اخلاقی ایشان چه بود؟
طهماسبی: تا آنجا که من از مهندس سحابی میدانم، ایشان برای رسیدن به نتیجه، با حفظ فضیلتهای اخلاقی، توانسته بود چیزهایی مانند صبوری، امیدواری و توکل را جایگزین هر نوع دروغ مصلحتی کند و نمونهای و شاهدی باشد برای سیاست ورزی مؤمنانه در برابر سیاستبازان دغل. همینجا است که با روش بدیع و نادری در عرصهی سیاسی مواجه میشویم که من اسمش را عرفان سیاسی گذاشته بودم.
مهمترین دغدغه مهندس برای توسعه و پیشرفت ایران چه بود؟
طهماسبی: فکر میکنم شفاف سازی در امور سیاسی و اقتصادی که حکومت بر عهده گرفته و قانونگرایی، یکی از دغدغههای ایشان بود. یکی از مهمترین تلاشهایش در این اواخر، سامان دادن دو باره به نشریهی ایران فردا بود. همین نام «ایران فردا» گویای دغدغهی سحابی است. سخن هاله سحابی که گفته بود پدرم نگران اما امیدوار رفت، آشکارا از امید و ایمان او نسبت به فردای ایران حکایت میکند. ایران فردایی که سحابی دغدغهی آن را داشت ایرانی است بدون پنهانکاری و رانت خواری، ایشان در مورد مسائل اقتصادی و برنامهریزی برای شکل گیری زیربناهای تولید واقعی در کشور بسیار حساس بود، از اقتصاد مبتنی بر دلالی و ریخت و پاشهای بیحساب و کتاب دولت احمدی نژاد به شدت انتقاد میکرد و خواهان شفافیت عملکرد دولتها در این موارد بود. ایرانی را آرزو میکرد که در آن همهی فرزندان این سرزمین بتوانند استعدادهای مثبت خود را شکوفا کنند، در عرصهی سیاسی نیز اصرار داشت که همهی مردم و همهی اقوام گوناگون از حقوق شهروندی و حق انتخاب آزاد برخوردار باشند، به خاطر دارم که در یکی از سخنرانیهایش که در مشهد داشت، از این شعار انتخاباتی آقای خاتمی استقبال میکرد که گفته بود ایران برای همهی ایرانیان. در واقع استقلال ملی ایران در برابر قدرتهای دیگر جهانی و استحکام تمامیت ارضی ایران را مبتنی بر همین نکات میدانست یعنی استحکام استقلال و تمامیت ارضی ایران چیزی جدای از استقلال رای و آزادیهای سیاسی در جامعه نیست. برای رسیدن به چنین فردایی تلاش بسیاری لازم است.
حدود دو سال پیش ایشان در منزل شما سخنرانی کردند این سخنرانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود؟
طهماسبی: این سخنرانی روز هفتم خرداد ۱۳۸۸ بود که برای موضوع انتخابات ریاست جمهوری ایشان به مشهد آمده بودند بعدا در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ باز هم ایشان سفری به مشهد داشتند که در آن سفر هم یک سخنرانی دیگر هم در همینجا داشتند.
برای بهره مندی بیشتر از دیدگاههای مهندس می توانید کمی در خصوص محور صحبتهای ایشان در آن جلسه برایمان بگویید؟
طهماسبی: تا آنجا که در حافظهام مانده، در سخنرانی که قبل از انتخابات داشتند موضوع صحبت ایشان درباره ضرورت تغییر جامعه از راههای قانونی و مسالمتآمیز بود، ایشان با دخالت خارجی برای تغییر جامعه به شدت مخالف بود و عراق و افغانستان را به عنوان نمونههایی از دخالت خارجی برای تغییر مطرح نمودند که سود این دخالت نه برای مردم بلکه به نفع دخالت کنندگان بود. همچنین تغییر از طریق یک منجی و رهبر کاریزماتیک را رد مینمودند زیرا هنگامی که خرد جمعی و قانون جای خودش را به رهبران کاریزماتیک بدهد، باز هم حضور افراد فرصتطلبی که پیرامون آن فرشتهی نجات را میگیرند، او هم به تباهی و فساد کشیده خواهد شد. در این شرایط تنها راهی که از نظر ایشان باقی میماند همین حرکت گام به گام همهی نیروهای ملی و دلسوز و اصلاح طلب و پای فشاری بر اجرای قانون اساسی اولیه و حقوق بشر است که میتواند در دراز مدت به نتیجهی مطلوب برسد البته با صبوری و شرح صدر و امید به آینده.
در اردیبهشت سال ۸۹ باز هم ایشان در اینجا سخنرانی دیگری داشتند که در آن صحبت از عوامل شیوع انواع فساد اخلاقی، اقتصادی و سیاسی در جامعه بود. از نظر ایشان،جامعهی مورد تایید قرآن و نهجالبلاغه جامعهای است که در آن قسط، عدالت، آزادی و شکوفایی برای همه انسانها باشد نه جامعهای که ظاهر و پوسته اعمال عبادی را ترویج کند اما حقوق انسانی مردم در آن پایمال شود چنین جامعهای دارالفاسقین است نه دارالمؤمنین. در این سخنرانی، به تلخی از شرایط موجود ایران یاد میشد.
به نظر شما علت ماندگاری نام و یاد سحابی ها در تاریخ ملت ایران چیست؟
طهماسبی: هرکسی به طور طبیعی در زندگی دغدغه خانواده خود را دارد، اما خانوادهی سحابی محدود به زن و فرزند خودش نمیشد، او به خانواده بزرگ و گسترده ایران میاندیشید و تمامی تلاش و دغدغهاش، معطوف به نیکبختی و سامانِ این خانوادهی بزرگ بود، وقتی کسی اینگونه به منافع جمع بیاندیشد و عمرش را در این راه هزینه کند بدیهی است که چنین فردی در خاطره جمعی ملت ایران جایگاه ویژهای پیدا میکند و بخشی از روح جمعی ملت ایران میشود.
در این مقطع حساس چه درسهایی باید از پنجاه سال مبارزه مهندس سحابی آموخت؟
طهماسبی: بهگمان من اولین درس مهمی که امروزه به شدت به آن نیازمندیم، امیدواری به “تغییر” است، اگر چه بارها و بارها با شکست مواجه شویم. نا امیدی مردم از تغییر، همان چیزی است که اقتدارگرایان میخواهند. سحابی با آن همه امیدهای بر باد رفته بازهم امیدوار بود، این از ساده اندیشی و خوش خیالی نبود، در امیدواری رازی نهفته است که در شکستهای پی در پی بازهم ما را زنده نگه میدارد تا روزی که روزنهای به سوی آزادی گشوده شود آن را انکار نکنیم.
دوم صداقت در گفتار و رفتار و پرهیز از سیاست بازیهای دغلکارانه است، مبادا حب و بغضها سبب بیعدالتی در گفتار و رفتار ما شود، این روشی بود که مهندس سحابی در گفتار و رفتار خود عملا به آن پای بود.
سوم شناخت واقعیتها و ظرفیتهای موجود جامعه و اینکه اگر شعاری و حرفی میزنیم باید متناسب با همین ظرفیتهای موجود باشد تا به نتیجهای نسبی برسیم. ما آرمانهای بلندی داریم اما باید متوجه باشیم که دموکراسی امری نسبی است و ما نمیتوانیم یکشبه به آن دموکراسی تمام و کمالی برسیم که در افق اندیشه داریم یا برخیها طرح میکنند.
در پایان اگر خاطره ای از ایشان دارید بفرمایید.
طهماسبی: لبخندی که در آغاز هر دیداری با مخاطب داشت و نگاهی که همیشه آمیخته به مهر و هوشمندی بود، آن لبخند و آن نگاه، برترین خاطرههایی است که از آن مرد بزرگ دارم.
با تشکر از فرصتی که در اختیارمان قرار دادید.