اسلام
در یک تقسیم بندی کلی، واژهی اسلام را از دو منظر میتوان مورد تامل قرار داد، یکی معنای لغوی و دیگری معنای اصطلاحی. متناسب با معنای لغوی خواهیم دید که محمد رسول یکی از پیامبران اسلام در سلسلهی رسولانِ ابراهیمی و آخرین آنها است، البته این معنا را با توجه به متن و آیات قرآن میتوان مشاهده نمود. اما در معنای اصطلاحی «اسلام» اغلب دینی منحصر به رسالت محمد رسول دانسته میشود، این که چرا و چگونه بعد از فوت پیامبر واژهی "اسلام" انحصاری شد نیاز به شرح مفصلی دارد. به هر حال این معنای اصطلاحی چندان در محاوراتِ دینی ما نهادینه شده است که دیگر پیامبرانِ سلسلهی ابراهیمی را اغلب به عنوان پیامبرانِ اسلام نمیشناسیم.
معناي پايه: اسلام در لغت زبان عرب، از ريشه سلم (selm) گرفته شده است. «سلم» یعنی برکنار بودن از هر مرض ظاهری و باطنی، مادي و معنوي، جسمي و روحي.[1] با توجه به ریشههای مشترک زبانِ عبری و عربی، مشتقاتی از این واژه در قالب اسمهای خاص در کتب عهد عتیق هم مشاهده میشود. مانند «سلیم» در ترکیب «اور شلیم= شهر سلامت»، «سلیمان»، «سلما». این نامهای خاص به دلیل اینکه در ترجمه معمولا تغییر نمیکنند، هنوز در مجموعهی عهد عتیق دیده میشوند در عین حال در کتاب اشعیا یک مورد واژهی «مسلم moslem» هم برای بنیاسرائیل دیده میشود که البته در ترجمههای جدید همان هم حذف شده.[2]
واژهی «سلم» در باب افعال به «اسلام» تغيير شكل ميدهد. باب افعال معمولا براي تعديه(متعدي كردن) الفاظ است. بنا براين واژهی اسلام را ميتوان اين گونه معنا كرد:
بركنار نگه داشتن خود از هر مرض ظاهري و باطني يا عيبهاي مادي و معنوي؛ و همچنین کمک به دیگران برای زدودن هر گونه بیماری ظاهری و باطنی و مادی و معنوی از آنان.
در مشتقات گوناگونی که از واژهی «سلم» پدید آمده، اگر چه معناهای نسبی تازه دیده میشود اما معنای پایه در همهی آن مشتقات محفوظ و مستتر است.
اشارهای کوتاه به برخی از این مشتقات:
سلام: كلمهی " سلام" به معناى كسى است كه با صلح و دوستی با دیگری مواجه میشود نه با جنگ و ستيز و دشمنی، و يا شر و ضرشود قصد گزند و آسیب به طرف مقابل را ندارد، اين لفظ به عنوان يكي از نامهاي خداوند نيز آمده است.[3] در ديدار آدم ها با هم، گفتنِ سلام در واقع نوعي آرزوي سلامت جسمی و روانی براي طرف مقابل است.
مسلم و مسلمان: كسي كه به اسلام (با همان معنای لغوی آن) ایمان دارد و در روابطش باديگران، سعي ميكند تا خود را و ديگران را از نارساييهاي مادي و معنوي بركنار نگه دارد. این معنا به ویژه با توصیههایی که قرآن در هر دو مورد مادی و معنوی برای انسان دارد کاملا همخوانی دارد
تسليم: فرمانبردار، کسی که در ارتباط باديگران بيخطر ميشود و گزند و آسيبي به ديگري نميرساند.
همچنين كسي كه اطاعت با ميل و رغبت از ديگري را به عهده ميگيرد
سلیم: سرشار از سلامتی، در زبان عبری این واژه با حرف «ش» تلفظ میشود و «اورشلیم» به معنای شهر سلامت و بیعیب است. در قرآن از «قلب سلیم» نیز یاد شده است به معنای قلبی که از هر فساد و شرکی پاک باشد[4]
===========
اشاره به واژه اسلام در متن قرآن:
در سوره آل عمران آيه 19 آمده است كه:
«انَ الدين عندالله الاسلام ...»( دين در نزد خداوند اسلام است...)
مخاطب این آیه، تمامی اهل کتاب و همچنین مردمانی است که در حجاز به عنوان امی مشهور بودند. اگر به آیات دیگر این سوره توجه نکنیم، و اگر کلمهی اسلام را با همان معنای مصطلح (معنای اصطلاحی) در نظر بگیریم، طبعا پیراون دیگر رسولان را هم به عنوان مسلمان در نظر نخواهیم آورد، به ویژه آنکه در آیهی دیگری از همین سوره تصریح شده است که:
« هركس غير از اسلام دين ديگري را دنبال كند، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد، و درآخرت از زيانكاران است»[5]
اما توجه به آیات دیگر این سوره نشان میدهد که کلمهی «اسلام»، کلمهای مشترک برای همهی رسولان بوده است و هر کدام به نوبهی خود و به زبانِ روزگار خود، همان اصول کلی را که به سلم و سلامتِ انسان و جهان منتهی میشود تبلیغ نمودند. در آيه 84 همان سوره نيز آمده است كه:
«قل آمنا بالله و ما انزل علينا و ما انزل علي ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و ما اوتي موسي و عيسي و النبيون من ربهم، لا نفرق بين احدٍ منهم و نحن له مسلمون»
بگو ايمان آورديم به خدا و آنچه نازل شده برما و آنچه نازل شده بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب. و آنچه داده شد موسي را و عيسي را و رسولان را از پروردگارشان، جدا نميكنيم ايشان را از يكديگر، و ما او را(خداوندرا) مسلم هستيم.
بنا برآنچه در آيات فوق ميبينيم، منظور از لفظ «اسلام» در قرآن گروه خاصي كه خود را صرفا پيرو محمد رسول و آداب و مناسك خاصي بدانند نيستند، بلكه همهي ملتهاي ديگر، اعم از كليمي، مسيحي، زردشتي و هر گروه و آيين ديگري كه خداوندِ صلح و سلامت میپرستند و هدف آنان صلح و سلامت براي خود و برای همهي جامعهي بشري باشد مسلم هستند. و هر گروهي كه جز اين بيانديشد و عمل كند اگرچه نام اسلام يا هر دين ديگري را هم بر خود نهاده باشند، مسلم نيست و از او پذيرفته نخواهد شد.
اين نکته نيز بديهی می نمايد که سالم سازی خويش و جامعه امری نسبی است که در دورانهای پی در پی از سوی خدا و انسان پیگیری شده و میشود و در هر دورهای گامی تازه در این راه برداشته شده است، اما تحقق مطلق این سلامت، بسی دور مینماید. احتمالا به همین جهت برخی از تفاسیر، و تقریبا اکثر تفاسیر، تحقق این سالم شدن را به بهشت و عالم پس از مرگ مربوط دانستهاند و دعوتی را که از سوی خداوند برای رسیدن به «دارالسلام»[6] شده است دعوتی انتزاعی و بریده از این جهانی که در آن زندگی میکنیم دانستهاند. این تلقی، برای زندگی فردی و فرجام هر فرد در عالم پس از مرگ میتواند مقرون به صحت باشد اما برای این جهانی که اکنون در آن زندگی میکنیم و زندگی آیندگان نیز در همین جهان خواهد بود، شاید پاسخی مناسب نباشد. بهویژه آنکه کلمهی «اسلام» پذیرفتن راه سلامت و صلح را در همین جهان مینمایاند و بسیاری از توصیههای قرآن به مسلمانان در بارهی قسط، عدل، و توصیههای دیگری که به سامانِ جامعه مربوط میشود برای زندگی در همین جهان است.
اگر معنای «دارالسلام» را امری نسبی تلقی کنیم، در مییابیم که جوامع امروز بشری نسبت به قرنهای گذشته، گامهای بسیار بلندی را طی نموده است، و در مییابیم که راهکارهای سالم سازی خود و جامعه، متناسب با شرايط زمان و مکان میتواند متغيير و سيال باشد.
ویرایش جدید، امرداد 1391
[1] - مفردات راغب/ قاموس قرآن/ لسانالعرب/ و... ذیل واژهی سلم
[2] - کتاب اشعیا، باب 42، آیهی 19. در این آیه «مُسلِم» به معنای کسی است که فرستادهی خداوند است و چشم و گوشش در گروِ اعمال و سخن دیگران نیست.
[3] - هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ..."(آبیهی 23سورهی 59(حشر)
[4] - آیهی 89 سورهی 26(شعرا) و آیهی 84 سورهی 37(صافات)
[5] - آیه80 همان سوره
[6] - وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِي/ آیهی 25 سورهی 10(یونس)